جدول جو
جدول جو

معنی پای اندازان - جستجوی لغت در جدول جو

پای اندازان
(اَ نَ)
پای اندازان رفتن، رفتن چنانکه سپاهیان با قدم بلند
لغت نامه دهخدا
پای اندازان
رقصان پای کوبان خوش و خرم. یا پای اندازان رفتن، رفتن مانند سپاهیان با قدم بلند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
قماشی که برای احترام بزیر پای بزرگان اندازند. هدیه ای که عروس را گاه درآمدن ب خانه دامادپیش کشند از اسب و جامه و چیزهای دیگر:
بپای انداز حمدت کارجمند است
زبان تا دل پرند اندر پرند است.
نوعی خبوشانی.
نیست معلوم صراطت بجز از پای انداز
چون قیامت که بود برهنگی بر تن زار.
نظام قاری.
سرم جز رخت پای انداز و جیب خلعت تشریف
دری دیگر نمیداند رهی دیگر نمیگیرد.
نظام قاری (دیوان البسه).
رجوع به پاانداز شود
لغت نامه دهخدا
رقصان پای کوبان خوش و خرم. یا پای اندازان رفتن، رفتن مانند سپاهیان با قدم بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای انداز
تصویر پای انداز
پارچه ای که برای احترام به زیر پای بزرگان پهن کنند
فرهنگ لغت هوشیار